کردپرس/ استاد دکتر «محمدرضا شفیعیکدکنی» ادیب، شاعر و نویسنده بزرگ معاصر ایران، مدرسهای را به یاد مادر محبوب و مهربان خود به نام دبستان بیبیناز در روستای تاریخی میهم واقع در بخش چهاردولی شهرستان قروه کردستان بنا کرده و این واحد آموزشی را در اختیار آموزش و پرورش منطقه قرار دادهاست.
این اقدام پرارج و منزلت استاد شفیعیکدکنی، بیش از هر چیز بیانگر عشق و علاقه وافر حضرت ایشان به فرهنگ و تاریخ کردستان به عنوان جزیی غنی و جداییناپذیر از فرهنگ و تاریخ ملی ایران زمین است. همان نکته کلیدی و عمیق در اندیشه و احساس این نادره دوران که در شعری ستایشبرانگیز خطاب به زندهیاد استاد محمد قاضی، مترجم نامدار و نامیرای معاصر کُردزبان ایران آن را بر زبان آورده و وی را شمع کُردان و کردستان را دل ایرانشهر نامیده است:
شمع کُردانی و کُردان دل ایرانشهرند
ای تو شمع دل ما، پرتوت افزون بادا...
عمری ای دوست به فرهنگ وطن جان بخشید
قلمت، صاعقه هر بد و هر بیدادا
افزون بر آن، این اقدام نمادین، حامل پیام همبستگی و پیوستگی تاریخی و فرهنگی این سرزمین جاوید و مقدس از خراسان تا کردستان و هر نقطه دیگر ایران است. بویژه این دو ناحیه که به گواهی تاریخ، مردمان آن همواره در کشاکش حوادث روزگار، در کنار سایر اقوام ایرانی، مرزبان و نگاهبان برج و باروهای فرهنگی و گنجینه ادبی و هنری و میراث معنوی و اخلاقی و تمامیت ارضی مام میهن بودهاند.
از سوی دیگر، بنای این واحد آموزشی به نام نامی مادر استاد (روانشاد بیبیناز خانم مزینانی) ادای عشق و احترامی تحسینبرانگیز به معلم اول زندگی ایشان و همه مادرانی است که فرزندان از لبان آنان درس توحید و یکتاپرستی میآموزند و دولت جاوید عشق و محبت میاندوزند. استاد شفیعی کدکنی در تقدیمنامه یکی از آثار ارزشمندشان به نام" موسیقی شعر" آورده است: به یاد مادرم، آن آموزگار بزرگ زندگی و شعر و آن شیفته سرودهای حافظ که نخستین نغمههای سخن پارسی را یک حرف و دو حرف بر زبانم، الفاظ نهاد و گفتن آموخت.
و اینک این استاد یگانه امروز زبان و ادبیات فارسی با احداث دبستان بیبیجان در روستای میهم قروه کردستان، قدم در جای پای مادر بهین و مربی نخستین خود نهادهاست تا یک حرف و دو حرف الفاظ شیرین فرهنگ و ادب ایرانی و اسلامی را بر زبان نونهالان و دانشآموزان این خطه بنهد و آنان را گفتن و خواندن و نوشتن در مکتب انسانیت و ایرانیت بیاموزد. اکنون آن آشیان متروک که استاد در یکی از شعرهای خود به خاطر فقدان مادر از آن سخن گفته است دوباره رونق گرفته و به خانهای آباد و سرشار از شور و شوق زندگی تبدیل شده است و بیبیناز، این بار فرزندان خود را در کردستان بر دامان پرمهر خویش نشانده است و برای آنان قصههای عشق و امید میخواند:
در اینجا زادم از مادر زمانی
مرا این خانه مهد و آشیان است
نخستین آسمانی را که دیدم
خدا داند که خود این آسمان است
چه شبها مادرم افسانه میگفت
از آن گنجشک آشی و ماشی و من
به رویاهای شیرین غرقه بودم
نشسته محو گفتارش به دامن...
برای ما که با آثار و اشعار و کتابهای ارزشمند و الهامبخش استاد شفیعیکدکنی زندگی میکنیم، در واقع، ساختن این مدرسه، شعر زیبای جدیدی است که استاد نه با استفاده از واژگان و الفاظ بلکه با بکارگیری خشت و آجر و در قالب ساختمان و ادبستانی آن را به یاد مادر مقدس خویش سرودهاست و به همین دلیل، علاقمندان و دوستداران این شخصیت فرزانه و فروتن، به یقین در حفظ و نگهداری و پاسداشت این یادگار پرافتخار، از دل و جان خواهند کوشید. بیتردید مردم و مسئولان شهرستان قروه و استان کردستان نیز ضمن تقدیر و تشکر قلبی و عملی از این اقدام ارزنده فرهنگی و آموزشی استاد شفیعیکدکنی، در برابر عظمت روح و اندیشه این شخصیت فرهنگی و ادبی بلندمرتبه کشور سر تعظیم فرود میآورند و همواره به روان تابناک بیبیناز خانم مزینانی که چنین انسان صاحب کمالات و فضایل و ارباب معارف و مکارم اخلاقی و عرفانی را در آغوش خود پروده است، سلام و درود میفرستند.
امیدواریم خداوند سبحان، سایه پر از مهر و معرفت و وجود سرشار از فضل و کرامت استاد شفیعیکدکنی را سالهای سال بر سر فرهنگ و هنر و ادب ایران زمین محفوظ و مستدام بدارد و نغمه محبت و مهربانی او را تا روزگار باقی است در فضای میهن طنینانداز سازد. چنان که خود گفتهاند:
پیش از من و تو بسیار بودند و نقش بستند
دیوار زندگی را زین گونه یادگاران
وین نغمه محبت بعد از من و تو ماند
تا در زمانه باقیست آواز باد و باران

نظر شما